بابای خونهبابای خونه، تا این لحظه: 33 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
مامان خونهمامان خونه، تا این لحظه: 27 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره
نجمه سادات جاننجمه سادات جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

اتفاقات 9 نفری منزل

پست3

سلام   بعد از مدت ها اومدم اپ کنم از اینکه این همه دیر به این وب سر زدم شرمندم   نی نی دوم ما تو راهه نجمه سادات الان 1سال و 5ماهشه و من باردارم و نی نی پسره,من دوس دارم اسمشو بزارم احمد رضا ولی بابا یه چیز دیگه میگه.دکتر گفته نی نی 13 اسفند دنیا میاد.خوشحالم از داشتنش بچه ی دوم طبق سونو و ازمایش سالمه و مشکلی نداره   دعا دعا دعا
24 آبان 1394

خوشـــ:)ـحآلی

اومدم با یه خبر خیلی خوب   دخترم خوابیده مثل یه فرشته کوچولو موچولو....   من خوشحالم از اینکه بار دار نبودم میدونم جای سوال داره براتون ولی لطفا پست پایین رو بخونین.خوشحالم که مجبور نشدم یه طفل معصوم بیگناه رو سقط کنم وگرنه بعدش عذاب وجدان میگرفتم خدا رو شکر که خدا بازم بهم فرصت داد.ولی حتما فردا باید برم دکتر ببینم چرا این پری جون ما این ماه نیومده(اگه کسی میدونه لطفا کامنت بزاره).این مدت دپرس بودم چون نمیتونستم تمرکز کنم روی درس ... اما امشب که فهمیدم دچار بارداری ناخواسته نشدم انرژی مضاعف گرفتم که شروع کنم غذای فردا ظهر رو هم درست کردم که اقای همسر در نبود بنده(بخاطر کلاس)احساس ضعف بهشون دست نده...   خدای...
27 فروردين 1394

1

بسم الله الرحمن الرحیم   من خانوم مــآدَر تصمیم دارم 7 تا بچه داشته باشم که تا الان خدای مهربون به من و اقای پدر 1 دونه فرشته ناز بهشتی عطا کرده ... 10 ماه سنش و تمام نفس من و اقای پدر ...   و حالا کاملا اتفاقی امروز 23 فروردین فهمیدم که بازم باردارم ولی خوشحال نشدم...حتما شمایی که داری مطلب رو میخونی می پرسی تو که هف تا میخوای پس چرا ناراحتی؟جوابش اینه که بچم کوچیکه و نمیشه از شیر بگیرمش و حالا خودمم دارم درس میخونم ...چند روزی بود همش عصبی بودم و حتی وقتی از سفر تعطیلات عید برگتیم خونه مادرم گفت مگه بارداری ؟ و من گفتم نه!چطور؟گفت:احساس میکنم بازم بارداری !!!! .... و من به احساس مادرانه ی یک مادر ایمان اوردم امروز... ...
24 فروردين 1394
1